مهدی بلاگ

بلاگ‌نوشت‌های روزانه یک هنردوست

مهدی بلاگ

بلاگ‌نوشت‌های روزانه یک هنردوست

اینجا دیگه کجاست؟

خودِ خدا

شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۶ ب.ظ

عارفی قصد تشرف به حج داشت.

فرزندش از او پرسید: به کجا می‌روی؟

عارف گفت: به سوی خانه پروردگارم! فرزند، گمان کرد که هر کس خانه او را ببیند، خود پروردگار را هم می‌بیند، لذا مشتاق همراهی با پدر شد و گفت: چرا مرا با خود نمی‌بری؟
پدر گفت: تو صلاحیت این سفر را نداری. فرزند گریه کرد بالاخره پدر را راضی نمود.
چون پدر و پسر به میقات رسیدند، هر دو محرم شده و حرکت کردند و وارد بیت‌الله شدند. فرزند، مات و مبهوت همه‌جا را نگریست و پرسید: پروردگارم کجاست؟
پدر گفت: خداوند در آسمان است.
فرزند که این سخن را شنید، فریادی زد و و بی‌هوش شد و از دنیا رفت.
پدر متأثر شد و فریاد برآورد: پسرم چه شد؟ پسرم کجاست؟
از زاویه خانه، ندایی به گوشش رسید که تو خانه خدا را می خواستی و به آن رسیدی، و او خود پروردگار را می‌طلبید و خدای خانه را یافت و اینک در مقامی بالا نزد پروردگار است.

منبع: داستان‌های کشف الاسرار

نظرات (۱)

  • زری シ‌‌‌
  • :""""""

    خوش‌ به حالش

    پاسخ:
    🌱

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    آخرین نظرات