مهدی بلاگ

بلاگ‌نوشت‌های روزانه یک هنردوست

مهدی بلاگ

بلاگ‌نوشت‌های روزانه یک هنردوست

اینجا دیگه کجاست؟

بیان بی بیان

دوشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۶:۱۶ ب.ظ

از دیشب که پنل کنترل کاربری بیان برای چند ساعت از دسترس خارج شد. تک تک به هر کدوم از وبلاگ‌های بیانی که آدرسشون توی ذهنم مونده بود، سر زدم. عجیب بود که بعضی از وبلاگ‌ها در دسترس بودن و بعضی‌های دیگه نه. تقریبا دندون امید رو کندم و انداختم دور. چون مدت‌هاست که منتظرم بیان برای همیشه خاموش بشه. رفتم و قیمت چند تا سایت هاست رو چک کردم و برنامه ریزی کردم برای راه انداختن یه سایت وردپرسی که اونجا بنویسم. برای ماها که دوران نوجونیمون توی عصر وبلاگ نویسی گذشته، نوشتن توی یه وبلاگ سوت و کور، همیشه آخرین سنگره. ولی بعدش به این فکر کردم که اگه وبلاگ وردپرسی بزنم همون چهارتا دوست بیانی که میان و مطالب رو می‌خونن رو هم دیگه نخواهم داشت و مجبورم فقط برای خودم بنویسم. آیا ارزشش رو داره؟ برم روی یه کاغذ پاره یادداشت‌هام رو بنویسم شاید بهتر باشه. امروز کلا تو همین فکر‌ها بودم که دیدم بیان در کمال ناباوری به عرصه وجود برگشت. ای کاش بیان تعطیل نشه و ای کاش آخرین سنگر امثال من از بین نره، چون هیچ پلتفرم دیگه‌ای نمی‌تونه ما رو به آرامش برسونه. 

  • Mahdi

آخرین سنگر

نظرات (۱۱)

فکر کنم تنها کسی که ناراحت شد از برگشت بیان من بودم:))

پاسخ:
دلیل ناراحتی‌تون جای سوال داره ولی در مورد شخص شما مطمئنم که بیان باید یه بخش جدا نشدنی از زندگیتون باشه 🤔

من اگه صاحاب بیان بودم تعطیلش میکردم

مدل درآمدزایی نداره بیان

مگه این که وصل به بیت المال باشی

 

+ بله منم ناراحت میشم از تخته شدن بیان

پاسخ:
کاملا درسته
این اتفاق هم بالاخره میوفته
دیر و زود داره ولی...

«بیان» شد مثل کسی که بی خبر می‌ره!! حس آدمی رو داشتم که تنها مونده، یه طرف شوک ناگهانی بودن حادثه یه طرف فکر کردن به اینکه حالا چیکار کنم!:)

یه زاویه دیگه هم داشت برای من؛ اینطوریه که بعیده بتونم بیان رو ترک کنم به اختیار خودم! و این از دست رفتن یه نوع آزادی بود از بندی!! که برای خودم درست کردم... 

 

 

پاسخ:
بله درست مثل آدمی شده که می‌دونیم موندنی نیست و هر آن ممکنه لحظه‌ای برسه که دیگه نباشه...

من به شدت وابسته‌اش شده‌ام.

پاسخ:
وابستگی سالم :)
  • ‌‌‌ ‌‌‌تیرزاد
  • امیدوارم چنین اتفاقی نیوفته و چرخ بیان همچنان بچرخه

    ولی احیانا اگر خواستین کوچ کنین

    آدرس تون رو بگین... مشتاق خوندن وبلاگ های خوب هستیم :)

    پاسخ:
    یه مشکلی این وسط وجود داره،
    این که تا وقتی بیان هست نیازی به ساخت وبلاگ جدید نیست و اگر خدایی نکرده روزی برسه که دیگه بیانی در کار نباشه اونوقت هیچ جوره نمیشه آدرس دوست‌های قدیمی بیانی رو پیدا کرد چون فقط همون بیان بوده که پل ارتباط بوده و تمام ارتباط‌ها از هم گسسته میشه...

    چرا وردپرس؟

    اگه خدای نکرده یه وقت بیان تعطیل شد میشه سرویس های دیگه هم ثبت نام کرد، چون هیچکدوم سیستم دنبال کردن و پاسخ نظرات بیان رو ندارن عملا فرقی با همدیگه ندارن، در واقع پول بدید به هاست به ضرر خودتونه

    اگر هم کسی روزانه نویسی نمیکنه و قشنگ یه مجله داره، میتونه به وردپرس مهاجرت کنه و با افزایش قدرت دامنه ازش کسب درآمد کنه

    من خودم از 1400 در کنار بیان توی یه سایت دیگه مینویسم. البته پست هامو توی بیان حذف کردم

    دامنه اصلی اینه:

    programstore.ir

    دامنه مجله هم اینه:

    blog.programstore.ir

    حتی کسی قشنگ محتوا بنویسه میتونه بیاد نویسنده ما باشه برای هر مقاله اش هم هزینه میدیم

    پاسخ:
    بله مشکل ساخت وبلاگ شخصی همینه دقیقا؛
    برای شما و فعالیتی که دارید انجام می‌دید آرزوی موفقیت می‌کنم.

    رفتن بیان مثل اینکه دیگه شکلات شیری وجود نداشته باشد ، می دونید؟

    خیلی احمقانه است ...شکلات شیری آزاری در بود و نبودش نیست ،هرچند ساختش کمی طولانی و پیچیده به نظر برسه...

    لذتی ساده و دوست داشتنی است که نبودش حیف است.

     

    پاسخ:
    شکلات شیری؟! 🤔
    هیچوقت بهش فکر نکرده بودم...
    راستش شکلات شیری تا امروز نقشی توی زندگی من نداشته ولی این کامنت شما شاید همه چیز رو تغییر بده..
    سعی می‌کنم از فردا بیشتر بهش توجه کنم 👌

    اخ اخ دقیقا وقتی رفت با ایتکه تازگیا اومدم اما حس کردم بخشی از قلبم خالی شد 

    جای خوبیه برای نوشتن و امیدوارم این اتفاق نیفته:)

    پاسخ:
    این بار حضرت بیان یه سکته ناقص زد ولی دیر یا زود بالاخره این قلب پیر از کار میوفته،
    به قول آقا محسن: گفته بودم بی تو می‌میرم ولی این بار نه... 😢

    من اونقدر در دنیای سکوت و بی جریان امروز و دیروزم غرق بودم که متوجه این اتفاق نشدم

    مثل کسی که زلزله شده اما اونقدر دور خودش چرخیده و سرگیجه گرفته که متوجه اون نمیشه

    بازم شکر خدا برگشت 

    برای منم تنها پناه نوشتاری و مامن دوستان مجازی نوشتاری شده

    هر چقدر هم با دوستان حقیقی در پیام رسان ها چت و سخن داشته باشیم به پای خوندن پست و کامنت های بیان نمیرسه و به پای درد و دل نوشتنای خودمون در اینجا هیچ وقت نمیرسه

    اینجا تعلیق داره میزاره حرف بمونه و گم نشه

    پاسخ:
    بله دقیقا همینطوره
    عبارت آخرین سنگر به نظر برازنده است براش
    مطمئنم روزی میرسه که دیگه هیچ سکویی برای وبلاگ نوشتن وجود نخواهد داشت
    اون روز یه حس دلتنگی بزرگ تو دل همه ما ها سنگینی می‌کنه 🫠🥲
  • ღ*•.¸ســـــــائِلُ الزَّهــــرا¸.•*´ღ
  • سلام

    چقدر همدرد داریم اینجا

     فکر میکردم که من دیوونه شدم :)  وتواین عصر تکنولوژی دلبستم به بیان.اخه ارامش خاصی داره اینجا.باعث میشه اطلاعاتت زیاد بشه و...

     

    من باهمین ادرس خودم یه صفحه تو بلاگفا باز کردم برای روز مبادا.

    ان شالله که بیان پابرجا بمونه 

    پاسخ:
    سلام
    جغرافیای بیان این مدلیه که عتیقه‌هایی مثل ما که هنوز مسحور دنیای پوچ و پر زرق و برق و خوش رنگ و لعاب امروزی نشدیم رو دلبسته خودش کرده...
    من قبلا توی بلاگفا وبلاگ داشتم ولی رمزش یادم نمیاد متاسفانه اگر احساس خطر کنم از سمت بیان، یه اکانت جدید می‌سازم.
    ان‌شاء‌الله

    منم دقیقاً همین حس رو داشتم از سایت وردپرس داشتن و به نظرم راه حل نبود . 

    امیدوارم اتفاق بدی برای بیان نیفته چون علاوه بر وبلاگ خودم وبلاگایی رو دوس دارم که دیگه نویسنده‌ش نمینویسه اما خب یادداشتهاش رو همچنان دوست دارم و نمیخوام از بین بره. 

    پاسخ:
    هممون این امیدواری رو داریم اما خب معلومه آخرش چه اتفاقی میوفته 🥲🥲

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    آخرین نظرات